فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

حاضرجوابی کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

سریع پاسخ دادن

فونتیک فارسی

haazerjavaabi kardan
فعل لازم

to wisecrack, to retort, to answer quickly, to be glib

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

او معمولاً در بحث‌ها حاضرجوابی می‌کند.

She tends to answer quickly during discussions.

او تمایل دارد در جلسات جدی حاضرجوابی کند.

He tends to wisecrack during serious meetings.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت حاضرجوابی کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حاضرجوابی کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حاضرجوابی کردن

لغات نزدیک حاضرجوابی کردن

پیشنهاد بهبود معانی